محبوب‌ابدی
محبوب‌ابدی

محبوب‌ابدی

من چه سبزم امروز  

و چه اندازه تنم هشیار است. 

نکند اندوهی ، سررسد از پس کوه  

چه کسی پشت درختان است ؟  

هیچ ،  

می‌چرد گاوی در کرد 

ظهر تابستان است. 

سایه‌ها می‌دانند  

که چه تابستانی‌است. 

سایه‌هایی بی‌لک ، اطلسی‌هایی تر  

رستگاری نزدیک ، لای گل‌های حیاط. 

نور در کاسه‌ی مس ، چه نوازش‌ها می‌ریزد. 

نردبان از سر دیوار بلند  

صبح را روی زمین می‌آرد. 

پشت لبخندی پنهان هر چیز. 

می‌روم بالا تا اوج 

من پر از بال‌و پرم. 

نور می‌بینم در ظلمت 

من پر از فانوسم. 

 

                              سهراب سپهری

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 15 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 10:39 ق.ظ

یه زخم تازه کم دارم برای باور پائیز
خرابم کن که دلگیرم از این ابادی پرهیز
منو تا گریه یاری کن حریص امن اغوشم
منو بشناس که از یاد همه دنیا فراموشم
یغما گلرویی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد