محبوب‌ابدی
محبوب‌ابدی

محبوب‌ابدی

پدر سوخته

واژه "پدر سوخته" از کجا آمده است؟

یکی از اصطلاحاتی که زیاد میشنویم و من خیلی علاقه داشتم بدونم از کجا اومده، ” پدر سوخته ” است، دوست داشتم بدونم از کجا اومده و یعنی چی؟ که از یکی از دوستان که میدونم خیلی آدم با معلوماتی هستن پرسیدم ایشون هم اینطوری برام عنوان کردن:

وقتی که در زمان یزدگرد عربها به ایران حمله کردند و ایران رو فتح کردند، مردم ایران رو که دارای دین زرتشت بودند و آتش پرست و کافر نامیدند و اونها رو مجبور کردند که به دین اسلام روی بیاورند.  در این میان گروهی خودشان به دین اسلام گرویدند و گروهی هم از ترس مسلمان شدند، چون می دیدند که افرادی که مسلمان نشوند را میکشند. اعراب افرادی را که مسلمان نمی شدند، مردها و سرپرست خانواده را در آتش میسوزاندند تا دیگران یاغی گری نکنند، و زنان آنها را به کنیزی و بچه ها را برای نوکری و کلفتی می بردند. این بچه ها بزرگ شدند و در خانه اعراب کار میکردند و خود اعراب هم بچه هائی هم سن اونها داشته اند، وقتی ازصاحب خانه میپرسیدند که این بچه تو است (کلفت و نوکرها)، میگفته: ” نه، این پدر سوخته است ” یعنی بچه ما نیست، نوکر و کلفتی است که پدرش در جریان فتح ایران سوزانده شده است و به این نوکر و کلفت ها میگفته اند: “پدر سوخته ”.

خواجه عبدالله انصاری فرمود:

بدانکه ، نماز زیاده خواندن ، کار پیرزنان است ، و روزه فزون داشتن ، صرفه  نان است ، و حج نمودن ، تماشای جهان است.

اما نان دادن ، کار مردان است.

طناب شیطان

مردی کنار بیراهه‌ای ایستاده بود. ابلیس را دید که با انواع طناب‌ها به دوش درگذر است. کنجکاو شد و پرسید: ای ابلیس، این طناب‌ها برای چیست؟

جواب داد: برای اسارت آدمیزاد.

طناب‌های نازک برای افراد ضعیف النفس و سست ایمان، طناب‌های کلفت هم برای آنانی که دیر وسوسه می‌شوند.

سپس از کیسه‌ای طناب‌های پاره شده را بیرون ریخت و گفت: این‌ها را هم انسان‌های با ایمان که راضی به رضای خدایند و اعتماد به نفس داشتند، پاره کرده‌اند و اسارت را نپذیرفتند.

مرد گفت: طناب من کدام است؟

ابلیس گفت: اگر کمکم کنی که این ریسمان‌های پاره را گره بزنم، خطای تو را به حساب دیگران می‌گذارم .....

مرد قبول کرد. ابلیس خنده کنان گفت: عجب، با این ریسمان‌های پاره هم می‌شود انسان‌هایی چون تو را به بندگی گرفت.